به نام خدای مظلومان
انا لله و انا الیه راجعون
روز گذشته در کمال ناباوری و در حالی که چشم دهها هزار زائر به تریبون مراسمی دوخته شده بود که در یک سویش مضجع نورانی امام بود و در سوی دیگرش چشم ها و قلب های بی شمار مشتاقانی که آمده بودند تا خاطره ی فراموش نشدنی وداع جانسوز 14 خرداد را در سالروز رحلت مقتدایشان زنده کنند و همراه با میلیون ها بیننده ای که از رسانه ی ملی نظام در بزرگترین مراسم سالانه در عصر پس از امام و در محضر صاحبان عزا ، اعضای خانواده ی شریف امام قدردانی خود را از عزیزی که تمام هستی و خاندان خویش را وقف عزت اسلام و سربلندی ملت شریف ایران کرده است در پیش چشم صدها خبرنگار خارجی به نمایش بگذارند ،آری در کمال ناباوری در چنین روزی در محضر امام ، در حرم امام و در جلوی دیدگان خاندان امام ظلمی را نسبت به بانی مجلس و یادگار امام سازمان دادند که اگر در دید و منظر همگان نمی بود کسی باور نمی کرد .
دیروز (جمعه) یادگار و حفید محبوب امام ، همان کسی که از بدو تولدش بارها امام در نامه هایش از تبعیدگاه، دعاهای خاص خود را همراه با بوسه های پدرانه و مهربانانه نثار او کرده و صدها بار بر سرو روی او بوسه زده است ، همان کسی که امام خمینی در مناجات های شاعرانه و سروده هایش با تبرک جستن به اسامی اهل بیت رسول خدا(ص) برای او و دیگر اهل بیتش عزت و ماندگاری را از خدای متعال طلب کرده است ، حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن آقای خمینی با دوبار تأکید رهبر معظم انقلاب به عنوان دومین سخنران مراسم - طبق سنت همه ساله پشت - تریبون آمد .
پیغام ها و هشدارهایی از مدت ها قبل از برخی محافل افراطی می رسید و رسما نیز در اظهارات برخی افراد موثر در مراکز خاص در سایتها انعکاس یافته بود مبنی بر این که نخواهند گذاشت این سخنرانی پا بگیرد. شواهد و قراین همگی از تصمیم همان محافل افراطی به اخلال در برنامه سخنرانی یادگار امام حکایت داشت.
به واسطه ی عظمت ابعاد جسارتی که در این روز بزرگ به وقوع پیوست و پیامد های عمیقا نگران کننده آتی آن ، اگر دبیر محترم ستاد بزرگداشت امام خمینی صلاح ببیند و شرحی از جزئیات مراسم به صورت مستند برای مسئولین امر و عموم مردم شریف و بهت زده از این ماجرا را منتشر نماید ، در کشف علل و عوامل وقوع این ماجرای تلخ بسیار راه گشا می باشد .
به هر حال ، چهره ی یادگار امام برای استقرار در پشت تریبون در جایگاه ظاهر شد . ایرانیان در طول تاریخ و اکنون نیز در همه جای جهان به ملتی با ادب ، با فرهنگ و قدرشناس شناخته می شوند. جمعیت از مسئولین نظام و علمای حاضر و میهمانان خارجی و مدعوین رسمی و عموم زائران امام آماده بودند تا با ذکر شیرین صلوات بر خاتم پیامبران (ص) به صاحب عزا ، نوه و یادگار امام خوشامد گویند و داغ های نشسته بر دل این عزیز و مهم تر از همه داغ فراموش نشدنی رحلت امام را به وی و دیگر اهل بیت امام که در جمع حاضر بودند تسلیت گویند. اما از آغاز اعلان برنامه دومین سخنران ، جمعیتی حدود هزار نفر در حالیکه در حساس ترین مکان نزدیک به جایگاه استقرار داده شده بودند با تمامی وجود فریاد می کشیدند و شعار هایی نامرتبط و بعضا توهین آمیز سر می دادند که قصد آنان در جلوگیری از سخنرانی یادگار امام تا زمانی که ایشان سخنانش را ناتمام گذاشت کاملا مشهود بود. شعارها و همهمه هایشان درهم و نامفهوم بود، حاج سید حسن آقا سخنش را با نام خدا آغاز کرد اما آن جمع اندک هتاک و پرهیاهو برنامه اشان چیز دیگری بود و همچنان به فریاد کشی و اخلال ادامه می دادند. خیل زائرانی که از اقصی نقاط ایران از شهرها و روستاهای مختلف در محوطه صحن حضور داشتند ایستاده یا نشسته مات و مبهوت از چرایی این بی نظمیها، ساکت برای شنیدن سخنان عزیز خاندان خمینی منتظر بودند و جمعیت بیشتری که در محوطه بیرون صحن بودند نیز بی خبر از آنچه که در صحن و جلوی جایگاه اتفاق افتاده است برای استماع سخنان فرزند برومند یادگار امام به انتظار نشسته بودند. استواری ، صبوری و متانت یادگار امام که میراث ارزشمند پدر و امام راحل است و بیان مقدمه سخنرانی ایشان و تذکرات توأم با آرامش ایشان نیز هتاکان را به شرم نیاورد. سرانجام عزیزمان حاج حسن آقا با دلی رنجدیده، حرمت شکنی در روز امام و حرم امام را تاب نیاورد و پس از تذکار چند نکته کوتاه اما بسیار پیامدار و پرمعنی – که اهل معرفت و آگاهی، معنای تکاندهنده این جمله که هنوز دو دهه بیش از رحلت امام نگذشته است! را بخوبی می دانند - سخن خویش را نا تمام گذاشت و بدین ترتیب این جمعیت اندک اما پرهیاهو و با برنامه قبلی و مستظهر به حمایتهای محافل افراطی که فضای روبرو و نزدیک جایگاه و تریبون (در پشت محل استقرار مسئولین و مدعوین) را اشغال کرده بودند جسارت شکستن حرمت حرم امام ، حرمت مراسم عظیم رسمی سالروز رحلت امام و شکستن حریم خاندان و یادگاران امام را به نام خویش و به نام گردانندگان خود ثبت کردند.
آری این جمعیت اندک، و البته نه اینها که گردانندگانشان که در سال های اخیر و این ایام جز خط کشیدن بر همه ی افتخارات سی ساله نظام ، بی اعتبار کردن دست آورد های انقلاب ودادن نسبت های مکرر ناروا به نزدیک ترین اصحاب انقلاب و یاران امام و ایجاد تفرقه و تنش بین نیروهای انقلاب و دو دسته گی در جامعه و بدبین کردن جوانان به افتخارات و مواریث و یادگاران امام با جعل و انتشار دروغهای مکرر و تهمت و افترا به دیگران آنهم با شعارها و نمادهای به ظاهر دفاع از امام، هنر دیگری نداشته و کار شبانه روزیشان در سایت ها و تریبون ها ومراسم و مداحی ها و خیابان ها این است که هر روز چهره ای دیگر از نیکان و خدمت گزاران ملت و انقلاب را از گردونه خدمت گذاری به مردم و انقلاب محروم، و ناجوانمردانه بر تمامی خدمات آنان قلم سیاه بکشند، و یقینا اگر روند به همین منوال ادامه یابد چنین سرنوشتی را این جریان افراطی برای یکایک خدمتگزاران صدیق انقلاب از هر دو جریان و جناح موجود و فعال در عرصه انقلاب تدارک خواهند دید. آری اینان و گردانندگانشان در روز جمعه در مراسم امام و در بزرگترین گردهمایی معنوی سالانه ی نظام، همان مراسمی که بیست سال است با کمال امنیت و پرشکوه بدون هیچ حادثه ای برگزار می شده است را با مقاصدی بسیار پست دنیایی و دست آوردی بس بی مقدارتر از آن به چالش کشیدند و حرمت ها را شکستند و دل دشمنان امام را شاد و دل دوستداران اهل بیت امام را داغی تازه نهادند.
نتیجه چه شد ؟ صدها تن میهمانان خارجی دعوت شده به مراسم مهبوت و مغموم ، سر اکثریت مسئولین رده های مختلف نظام در تمام طول برنامه پس از این واقعه تلخ به زیر افکنده و غمگین ، دل داغدیده محترمات اهل بیت امام و عزیزان امام شکسته و با چشمانی اشک آلود مراسم را از نیمه ترک گفته ، دل هزاران مادر و پدر شهید حاضر در مراسم و یا ناظر این وافعه از سیما، خونین و در آن سو اما چشمان نامحرم دشمنانی که همه ساله ابعاد این مراسم و مطالب آن را به دقت رصد می کنند از حرمت شکنی نسبت به خاندان امام برق زده و شادمان، این بود دست آورد همه تلاشهای پنهان و آشکاری که از چندین ماه پیش بکار بستند تا بخیال باطل خود بین مردم و اهل بیت امام و یادگار امام فاصله بیاندازند. و این بی حرمتی در حرم امام بهترین ارمغانی بود که این جریان افراطی در سالروز بزرگداشت یاد امام به بوقهای بیگانه ارزانی داشت تا سوژه ای شود برای تحلیلها و خبرها در به چالش کشیدن نظام و تفرقه اندازی بین دلسوزان انقلاب.
در شگفتم رسانه ها و روزی نامه هائی که هرگونه حقگویی را به دلیل اینکه موجب خشنودی بیگانگان شده و اسباب خوشحالی بی بی سی و صدای آمریکا می شود را بشدت محکوم می کنند و با همین حربه هر روز به این و آن می تازند امروز چگونه این اقدام وقیحانه را که در پیش چشم دوربینهای پرشمار خودی و بیگانه سازماندهی کرده و به نمایش گذاشتند و مراسم امام را تحت الشعاع قرار دادند توجیه می کنند. و چگونه خود را پیرو رهبری و ولایت می دانند در حالیکه شاهد بودند که رهبری معظم انقلاب با حرکت بی سابقه خویش در تفقد نسبت به یادگار امام درست بفاصله چند دقیقه پس ازاین حرمتشکنی ها عملا از این جمعیت اندک و هتاک تبری جستند؟.
نسبت دادن اینگونه رفتارهای وقیحانه به بسیجیان واقعی و آن بسیج عزیزی که امام آنرا تعریف و تأسیس کرد و اوامر و نواهی خویش را بطور شفاف درباره وظایف آن در وصیتنامه تصریح نموده است، بزرگترین ظلم به بسیج و اهانتی است بزرگ به شهیدان و بسیجیان واقعی و امام بسیجیان.
شرم آورتر از آنچه که این جمع اندک سازماندهی شده و هتاک در حرم امام پدید آوردند آنکه به فاصله چند دقیقه پس از این حادثه با استفاده از امکانات عمومی و بیت المال در پیامکهای کوتاه فراوان – که مدتهاست اینگونه پیامها را بدون اجازه گیرندگان و صاحبان تلفن همراه مرتب در موضوعات مختلف مخابره می کنند – به ابراز شادمانی از اینکه نگذاشتند نوه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در مراسم بزرگداشت امام و پدر بزرگ خویش از امام بگوید و از زائران امام تشکر کند پرداخته و حتی وقیحانه در پیامکهایشان از اینکه درخواست صلوات و فاتحه برای امام نیز آنان را از برهم زدن مراسم باز نداشت اطلاع رسانی و شادمانی کردند.
ساعتی بعد که ابعاد این حرمت شکنی وقیحانه دهان به دهان و از طریق گفتگوهای حاضرین و ناظرین واقعه فزونی گرفت و آغاز موجی از همدردی با اهل بیت رنجکشیده امام و پرسشهای جدی اینسو و آنسو از چرایی و چگونگی این بی حرمتی پدیدار گشت، گردانندگان این واقعه و آن محافل، به اصطلاح دستپاچه شده و در سایتها و رسانه های خویش شروع کرده اند به فلسفه بافی و دادن آدرسهای گمراه کننده و خلاف گوییها؛ تردیدی ندارم که روزنامه های آتش بیار اینگونه معرکه ها که حلقه وصل محافل افراطی و خط دهنده تبلیغات آنند از فردا به هر رطب و یابسی متوسل می شوند تا به توجیه این وقاحت و حرمت شکنی آشکار بپردازند و ابعاد این لطمه بزرگی که به حیثیت مهمترین برنامه معتبر نظام جمهوری اسلامی زدند که در شاخصهای خط و راه امام از کبائر گناهان است را کوچک جلوه داده و حتی آنرا کاری افتخار انگیز بنامند و و حرمتشکنی و توهینهای این جمعیت اندک سازماندهی شده هتاک را که مردم شریف تهران مدتهاست بخوبی ماهیت و حرکات آنها را می شناسند، به مردم و زائران امام نسبت دهند. اینهم رنجی دیگر در کارنامه رنجهای بیشمار خاندان خمینی کبیر، و باید همان شعر عارفانه امام را زمزمه کنیم که در آن رنج و بلای پیمودن راه حق و حقیقت را بجای شیرینی و آسایش ناهمراهی با حق طلب کرده و می گوید: ما را رها کنید در این رنج بی حساب
ذکر این خاطره و حقیقتی که دیروز (جمعه) دو سه ساعت بعد از مراسم شاهد آن بودم خالی از لطف و نکته نیست. عصر جمعه نخستین باری که ساعاتی بعد از مراسم، جناب حاج حسن آقای خمینی را دیدم و از ایشان در باره نگاهشان به حادثه و بازتاب آن پرسیدم بطور طبیعی به لحاظ روابط صمیمانه ای که داریم - که خود محصول منش بلند و کرامت این خاندان است – انتظار و تصورم بر این بود که در پاسخم ایشان ابتدا درد دلی کند و از دشواری تحمل شرایط در این روزها اشاره ای داشته باشد خدای متعال را شاهد می گیرم اولین مسئله و مهمترین مطلبی که پیرامون این حادثه گفت این بود آنچه که مرا بیش از هر چیز رنج می دهد اینکه این مسأله بر متن و اصل مراسم امام و فلسفه وجودی آن که بزرگداشت یاد و نام امام و به رخ کشیدن عظمت نظام جمهوری اسلامی بوده غلبه کرده است.آیا بیان همین یک نکته از نگاه و دغدغه های یادگار امام کافی نیست تا بانیان بلوای حرمت شکنانه روز جمعه را در پیشگاه خدا شرمنده کند؟
آری دغدغه عزیزان خمینی مسائل شخصی نبوده و نیست. این را ملت ایران با تمام وجودش در مواجهه و مراوده با امام و خاندان امام در این سی سال گذشته و سالهای پیش از این در یافته است. از زمان وقوع این حرمتشکنی تلخ تا لحظه نگارش این دلنوشته که از سر ناصبوری و دلتنگی از رنجهای این روزها بر قلم شکسته ام جاری شد چندین بار دستخط این جمله دردآلود امام در جلوی چشمم مجسم گردید جمله ای از پیام امام که وقتی برای درج در صحیفه امام در سالهای قبل آن را مرور می کردم بارها از دردهای ناگفته و رنجهای فراوان امام گریستم. توصیه می کنم یکبار دیگر آن پیام و چندین پیام دیگر با همین مضمون از امام را بخوانید و از شگفتی پیش بینی های امام و رنجهای دل دریائیش بیشتر بدانید. جمله امام چنین است: « احتمال قوى مىدهم که پس از من براى انتقامجویى از من به بعض نزدیکان و دوستانم تهمتها که من آنها را ناروا مىدانم بزنند و به آتشى که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند. و اکنون در حیات من گفتگوها و زمزمههایى به گوش مىخورد که احتمال فوق را قوىتر مىکند. » صحیفه امام، ج17، ص 90پس از واقعه تلخ دیروز (جمعه) علاوه بر مراجعه و تماسهای فراوان زائران و حاضران در مراسم با دفتر حضرت امام و دوایر حرم مطهر در ابراز انزجار از گردانندگان این حرمتشکنی، تا اکنون چندین تماس تلفنی از اعضای خانواده معزز شهیدان و حتی خانواده سه فرزند شهید داده داشتم که هق هق گریه امانشان نمی داد و ملتمسانه می خواستند همدلی خود و خانواده اشان را به حاج حسن آقا و اعضای بیت امام برسانم. این انگیزه ای شد برای بازگویی درد دل خود در این نوشته و همصدایی با خیل عظیم عاشقان خمینی که دستشان از رسانه ها و ابزار قدرت کوتاه است.
در دلتنگیها و بی قراری های اخیر خویش گاهی زمزمه می کنم: خوش بحال آنها که جریان تلخ حرم امام در مثل دیروزی را ندیده و آنچه که ناجوانمردانه در این ایام در حق یاران و همراهان و خاندان امام می گویند و می نویسند و خواهند نوشت را نشنیده و رفتند، خوش بحال مرحوم حاج احمد آقا، آیت الله توسلی، و آنها که به وقوع پیوستن پیش بینی اعجاب انگیز امام را ندیده و رفتند.... و انا ان شاء الله بهم لاحقون.
خدمتگزار ترویج اندیشه و آثار امام - حمید انصاری 15 خرداد 1389
انا لله و انا الیه راجعون
روز گذشته در کمال ناباوری و در حالی که چشم دهها هزار زائر به تریبون مراسمی دوخته شده بود که در یک سویش مضجع نورانی امام بود و در سوی دیگرش چشم ها و قلب های بی شمار مشتاقانی که آمده بودند تا خاطره ی فراموش نشدنی وداع جانسوز 14 خرداد را در سالروز رحلت مقتدایشان زنده کنند و همراه با میلیون ها بیننده ای که از رسانه ی ملی نظام در بزرگترین مراسم سالانه در عصر پس از امام و در محضر صاحبان عزا ، اعضای خانواده ی شریف امام قدردانی خود را از عزیزی که تمام هستی و خاندان خویش را وقف عزت اسلام و سربلندی ملت شریف ایران کرده است در پیش چشم صدها خبرنگار خارجی به نمایش بگذارند ،آری در کمال ناباوری در چنین روزی در محضر امام ، در حرم امام و در جلوی دیدگان خاندان امام ظلمی را نسبت به بانی مجلس و یادگار امام سازمان دادند که اگر در دید و منظر همگان نمی بود کسی باور نمی کرد .
دیروز (جمعه) یادگار و حفید محبوب امام ، همان کسی که از بدو تولدش بارها امام در نامه هایش از تبعیدگاه، دعاهای خاص خود را همراه با بوسه های پدرانه و مهربانانه نثار او کرده و صدها بار بر سرو روی او بوسه زده است ، همان کسی که امام خمینی در مناجات های شاعرانه و سروده هایش با تبرک جستن به اسامی اهل بیت رسول خدا(ص) برای او و دیگر اهل بیتش عزت و ماندگاری را از خدای متعال طلب کرده است ، حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن آقای خمینی با دوبار تأکید رهبر معظم انقلاب به عنوان دومین سخنران مراسم - طبق سنت همه ساله پشت - تریبون آمد .
پیغام ها و هشدارهایی از مدت ها قبل از برخی محافل افراطی می رسید و رسما نیز در اظهارات برخی افراد موثر در مراکز خاص در سایتها انعکاس یافته بود مبنی بر این که نخواهند گذاشت این سخنرانی پا بگیرد. شواهد و قراین همگی از تصمیم همان محافل افراطی به اخلال در برنامه سخنرانی یادگار امام حکایت داشت.
به واسطه ی عظمت ابعاد جسارتی که در این روز بزرگ به وقوع پیوست و پیامد های عمیقا نگران کننده آتی آن ، اگر دبیر محترم ستاد بزرگداشت امام خمینی صلاح ببیند و شرحی از جزئیات مراسم به صورت مستند برای مسئولین امر و عموم مردم شریف و بهت زده از این ماجرا را منتشر نماید ، در کشف علل و عوامل وقوع این ماجرای تلخ بسیار راه گشا می باشد .
به هر حال ، چهره ی یادگار امام برای استقرار در پشت تریبون در جایگاه ظاهر شد . ایرانیان در طول تاریخ و اکنون نیز در همه جای جهان به ملتی با ادب ، با فرهنگ و قدرشناس شناخته می شوند. جمعیت از مسئولین نظام و علمای حاضر و میهمانان خارجی و مدعوین رسمی و عموم زائران امام آماده بودند تا با ذکر شیرین صلوات بر خاتم پیامبران (ص) به صاحب عزا ، نوه و یادگار امام خوشامد گویند و داغ های نشسته بر دل این عزیز و مهم تر از همه داغ فراموش نشدنی رحلت امام را به وی و دیگر اهل بیت امام که در جمع حاضر بودند تسلیت گویند. اما از آغاز اعلان برنامه دومین سخنران ، جمعیتی حدود هزار نفر در حالیکه در حساس ترین مکان نزدیک به جایگاه استقرار داده شده بودند با تمامی وجود فریاد می کشیدند و شعار هایی نامرتبط و بعضا توهین آمیز سر می دادند که قصد آنان در جلوگیری از سخنرانی یادگار امام تا زمانی که ایشان سخنانش را ناتمام گذاشت کاملا مشهود بود. شعارها و همهمه هایشان درهم و نامفهوم بود، حاج سید حسن آقا سخنش را با نام خدا آغاز کرد اما آن جمع اندک هتاک و پرهیاهو برنامه اشان چیز دیگری بود و همچنان به فریاد کشی و اخلال ادامه می دادند. خیل زائرانی که از اقصی نقاط ایران از شهرها و روستاهای مختلف در محوطه صحن حضور داشتند ایستاده یا نشسته مات و مبهوت از چرایی این بی نظمیها، ساکت برای شنیدن سخنان عزیز خاندان خمینی منتظر بودند و جمعیت بیشتری که در محوطه بیرون صحن بودند نیز بی خبر از آنچه که در صحن و جلوی جایگاه اتفاق افتاده است برای استماع سخنان فرزند برومند یادگار امام به انتظار نشسته بودند. استواری ، صبوری و متانت یادگار امام که میراث ارزشمند پدر و امام راحل است و بیان مقدمه سخنرانی ایشان و تذکرات توأم با آرامش ایشان نیز هتاکان را به شرم نیاورد. سرانجام عزیزمان حاج حسن آقا با دلی رنجدیده، حرمت شکنی در روز امام و حرم امام را تاب نیاورد و پس از تذکار چند نکته کوتاه اما بسیار پیامدار و پرمعنی – که اهل معرفت و آگاهی، معنای تکاندهنده این جمله که هنوز دو دهه بیش از رحلت امام نگذشته است! را بخوبی می دانند - سخن خویش را نا تمام گذاشت و بدین ترتیب این جمعیت اندک اما پرهیاهو و با برنامه قبلی و مستظهر به حمایتهای محافل افراطی که فضای روبرو و نزدیک جایگاه و تریبون (در پشت محل استقرار مسئولین و مدعوین) را اشغال کرده بودند جسارت شکستن حرمت حرم امام ، حرمت مراسم عظیم رسمی سالروز رحلت امام و شکستن حریم خاندان و یادگاران امام را به نام خویش و به نام گردانندگان خود ثبت کردند.
آری این جمعیت اندک، و البته نه اینها که گردانندگانشان که در سال های اخیر و این ایام جز خط کشیدن بر همه ی افتخارات سی ساله نظام ، بی اعتبار کردن دست آورد های انقلاب ودادن نسبت های مکرر ناروا به نزدیک ترین اصحاب انقلاب و یاران امام و ایجاد تفرقه و تنش بین نیروهای انقلاب و دو دسته گی در جامعه و بدبین کردن جوانان به افتخارات و مواریث و یادگاران امام با جعل و انتشار دروغهای مکرر و تهمت و افترا به دیگران آنهم با شعارها و نمادهای به ظاهر دفاع از امام، هنر دیگری نداشته و کار شبانه روزیشان در سایت ها و تریبون ها ومراسم و مداحی ها و خیابان ها این است که هر روز چهره ای دیگر از نیکان و خدمت گزاران ملت و انقلاب را از گردونه خدمت گذاری به مردم و انقلاب محروم، و ناجوانمردانه بر تمامی خدمات آنان قلم سیاه بکشند، و یقینا اگر روند به همین منوال ادامه یابد چنین سرنوشتی را این جریان افراطی برای یکایک خدمتگزاران صدیق انقلاب از هر دو جریان و جناح موجود و فعال در عرصه انقلاب تدارک خواهند دید. آری اینان و گردانندگانشان در روز جمعه در مراسم امام و در بزرگترین گردهمایی معنوی سالانه ی نظام، همان مراسمی که بیست سال است با کمال امنیت و پرشکوه بدون هیچ حادثه ای برگزار می شده است را با مقاصدی بسیار پست دنیایی و دست آوردی بس بی مقدارتر از آن به چالش کشیدند و حرمت ها را شکستند و دل دشمنان امام را شاد و دل دوستداران اهل بیت امام را داغی تازه نهادند.
نتیجه چه شد ؟ صدها تن میهمانان خارجی دعوت شده به مراسم مهبوت و مغموم ، سر اکثریت مسئولین رده های مختلف نظام در تمام طول برنامه پس از این واقعه تلخ به زیر افکنده و غمگین ، دل داغدیده محترمات اهل بیت امام و عزیزان امام شکسته و با چشمانی اشک آلود مراسم را از نیمه ترک گفته ، دل هزاران مادر و پدر شهید حاضر در مراسم و یا ناظر این وافعه از سیما، خونین و در آن سو اما چشمان نامحرم دشمنانی که همه ساله ابعاد این مراسم و مطالب آن را به دقت رصد می کنند از حرمت شکنی نسبت به خاندان امام برق زده و شادمان، این بود دست آورد همه تلاشهای پنهان و آشکاری که از چندین ماه پیش بکار بستند تا بخیال باطل خود بین مردم و اهل بیت امام و یادگار امام فاصله بیاندازند. و این بی حرمتی در حرم امام بهترین ارمغانی بود که این جریان افراطی در سالروز بزرگداشت یاد امام به بوقهای بیگانه ارزانی داشت تا سوژه ای شود برای تحلیلها و خبرها در به چالش کشیدن نظام و تفرقه اندازی بین دلسوزان انقلاب.
در شگفتم رسانه ها و روزی نامه هائی که هرگونه حقگویی را به دلیل اینکه موجب خشنودی بیگانگان شده و اسباب خوشحالی بی بی سی و صدای آمریکا می شود را بشدت محکوم می کنند و با همین حربه هر روز به این و آن می تازند امروز چگونه این اقدام وقیحانه را که در پیش چشم دوربینهای پرشمار خودی و بیگانه سازماندهی کرده و به نمایش گذاشتند و مراسم امام را تحت الشعاع قرار دادند توجیه می کنند. و چگونه خود را پیرو رهبری و ولایت می دانند در حالیکه شاهد بودند که رهبری معظم انقلاب با حرکت بی سابقه خویش در تفقد نسبت به یادگار امام درست بفاصله چند دقیقه پس ازاین حرمتشکنی ها عملا از این جمعیت اندک و هتاک تبری جستند؟.
نسبت دادن اینگونه رفتارهای وقیحانه به بسیجیان واقعی و آن بسیج عزیزی که امام آنرا تعریف و تأسیس کرد و اوامر و نواهی خویش را بطور شفاف درباره وظایف آن در وصیتنامه تصریح نموده است، بزرگترین ظلم به بسیج و اهانتی است بزرگ به شهیدان و بسیجیان واقعی و امام بسیجیان.
شرم آورتر از آنچه که این جمع اندک سازماندهی شده و هتاک در حرم امام پدید آوردند آنکه به فاصله چند دقیقه پس از این حادثه با استفاده از امکانات عمومی و بیت المال در پیامکهای کوتاه فراوان – که مدتهاست اینگونه پیامها را بدون اجازه گیرندگان و صاحبان تلفن همراه مرتب در موضوعات مختلف مخابره می کنند – به ابراز شادمانی از اینکه نگذاشتند نوه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در مراسم بزرگداشت امام و پدر بزرگ خویش از امام بگوید و از زائران امام تشکر کند پرداخته و حتی وقیحانه در پیامکهایشان از اینکه درخواست صلوات و فاتحه برای امام نیز آنان را از برهم زدن مراسم باز نداشت اطلاع رسانی و شادمانی کردند.
ساعتی بعد که ابعاد این حرمت شکنی وقیحانه دهان به دهان و از طریق گفتگوهای حاضرین و ناظرین واقعه فزونی گرفت و آغاز موجی از همدردی با اهل بیت رنجکشیده امام و پرسشهای جدی اینسو و آنسو از چرایی و چگونگی این بی حرمتی پدیدار گشت، گردانندگان این واقعه و آن محافل، به اصطلاح دستپاچه شده و در سایتها و رسانه های خویش شروع کرده اند به فلسفه بافی و دادن آدرسهای گمراه کننده و خلاف گوییها؛ تردیدی ندارم که روزنامه های آتش بیار اینگونه معرکه ها که حلقه وصل محافل افراطی و خط دهنده تبلیغات آنند از فردا به هر رطب و یابسی متوسل می شوند تا به توجیه این وقاحت و حرمت شکنی آشکار بپردازند و ابعاد این لطمه بزرگی که به حیثیت مهمترین برنامه معتبر نظام جمهوری اسلامی زدند که در شاخصهای خط و راه امام از کبائر گناهان است را کوچک جلوه داده و حتی آنرا کاری افتخار انگیز بنامند و و حرمتشکنی و توهینهای این جمعیت اندک سازماندهی شده هتاک را که مردم شریف تهران مدتهاست بخوبی ماهیت و حرکات آنها را می شناسند، به مردم و زائران امام نسبت دهند. اینهم رنجی دیگر در کارنامه رنجهای بیشمار خاندان خمینی کبیر، و باید همان شعر عارفانه امام را زمزمه کنیم که در آن رنج و بلای پیمودن راه حق و حقیقت را بجای شیرینی و آسایش ناهمراهی با حق طلب کرده و می گوید: ما را رها کنید در این رنج بی حساب
ذکر این خاطره و حقیقتی که دیروز (جمعه) دو سه ساعت بعد از مراسم شاهد آن بودم خالی از لطف و نکته نیست. عصر جمعه نخستین باری که ساعاتی بعد از مراسم، جناب حاج حسن آقای خمینی را دیدم و از ایشان در باره نگاهشان به حادثه و بازتاب آن پرسیدم بطور طبیعی به لحاظ روابط صمیمانه ای که داریم - که خود محصول منش بلند و کرامت این خاندان است – انتظار و تصورم بر این بود که در پاسخم ایشان ابتدا درد دلی کند و از دشواری تحمل شرایط در این روزها اشاره ای داشته باشد خدای متعال را شاهد می گیرم اولین مسئله و مهمترین مطلبی که پیرامون این حادثه گفت این بود آنچه که مرا بیش از هر چیز رنج می دهد اینکه این مسأله بر متن و اصل مراسم امام و فلسفه وجودی آن که بزرگداشت یاد و نام امام و به رخ کشیدن عظمت نظام جمهوری اسلامی بوده غلبه کرده است.آیا بیان همین یک نکته از نگاه و دغدغه های یادگار امام کافی نیست تا بانیان بلوای حرمت شکنانه روز جمعه را در پیشگاه خدا شرمنده کند؟
آری دغدغه عزیزان خمینی مسائل شخصی نبوده و نیست. این را ملت ایران با تمام وجودش در مواجهه و مراوده با امام و خاندان امام در این سی سال گذشته و سالهای پیش از این در یافته است. از زمان وقوع این حرمتشکنی تلخ تا لحظه نگارش این دلنوشته که از سر ناصبوری و دلتنگی از رنجهای این روزها بر قلم شکسته ام جاری شد چندین بار دستخط این جمله دردآلود امام در جلوی چشمم مجسم گردید جمله ای از پیام امام که وقتی برای درج در صحیفه امام در سالهای قبل آن را مرور می کردم بارها از دردهای ناگفته و رنجهای فراوان امام گریستم. توصیه می کنم یکبار دیگر آن پیام و چندین پیام دیگر با همین مضمون از امام را بخوانید و از شگفتی پیش بینی های امام و رنجهای دل دریائیش بیشتر بدانید. جمله امام چنین است: « احتمال قوى مىدهم که پس از من براى انتقامجویى از من به بعض نزدیکان و دوستانم تهمتها که من آنها را ناروا مىدانم بزنند و به آتشى که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند. و اکنون در حیات من گفتگوها و زمزمههایى به گوش مىخورد که احتمال فوق را قوىتر مىکند. » صحیفه امام، ج17، ص 90پس از واقعه تلخ دیروز (جمعه) علاوه بر مراجعه و تماسهای فراوان زائران و حاضران در مراسم با دفتر حضرت امام و دوایر حرم مطهر در ابراز انزجار از گردانندگان این حرمتشکنی، تا اکنون چندین تماس تلفنی از اعضای خانواده معزز شهیدان و حتی خانواده سه فرزند شهید داده داشتم که هق هق گریه امانشان نمی داد و ملتمسانه می خواستند همدلی خود و خانواده اشان را به حاج حسن آقا و اعضای بیت امام برسانم. این انگیزه ای شد برای بازگویی درد دل خود در این نوشته و همصدایی با خیل عظیم عاشقان خمینی که دستشان از رسانه ها و ابزار قدرت کوتاه است.
در دلتنگیها و بی قراری های اخیر خویش گاهی زمزمه می کنم: خوش بحال آنها که جریان تلخ حرم امام در مثل دیروزی را ندیده و آنچه که ناجوانمردانه در این ایام در حق یاران و همراهان و خاندان امام می گویند و می نویسند و خواهند نوشت را نشنیده و رفتند، خوش بحال مرحوم حاج احمد آقا، آیت الله توسلی، و آنها که به وقوع پیوستن پیش بینی اعجاب انگیز امام را ندیده و رفتند.... و انا ان شاء الله بهم لاحقون.
خدمتگزار ترویج اندیشه و آثار امام - حمید انصاری 15 خرداد 1389
۱ نظر:
ممنونurrio
ارسال یک نظر