۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

اصول گرایی بر علیه اصول گرایی

به نظر نگارنده اصولن اصول گرایان و اصول گرایی، این پدیده دهه سوم انقلاب را می توان به سه دسته تقسیم نمود.
دسته اول اصول گرایان کهنه کار و متاخری هستند که عده ای از ایشان را می توان میان منتقدان دولت در مجلس یافت و عده ای میان طبقات زیرین حکومت ، علما، مراجع و دانشگاهیان قرار دارند . اصول گرایی برای این دسته تقریبن دست خوش تغییر نشده و بر همان نظرات قبلی شان هستند .درست یا نادرست کاری نداریم دست کم گذر زمان و تغییرات سیاسی و پستی بلندیهای دنیا، کمتر باعث عدول از اصول مورد نظر ایشان گردیده و پای بندی خود به اصول مورد نظرشان را حفظ نموده اند.
دسته دیگر رییس دولت و اعوان و انصار اویند که گونه تازه ای از اصول گرایی را بنیان نهاده اند .این اصول گرایان تازه پا، برایشان اصول چیزی است که از کانال رییس دولت عبور کرده و کیست که نداند مسئله ای که از کانال رییس دولت گذر کرده باشد، به طور حتم و یقین پیش از عبور از این دالان تنگ و تاریک، ابتدا از فیلتر یار دیرین و رییس دفتر همه کاره فعلی طی طریق نموده و سپس به دالان آقای رییس رسیده تا تجلی نماید. به طور مثال پیش از انتخابات برای آزادی دختران و پسران صحبت می شود و آزادی اندیشه و بیان و هنر و سینما و تاتر و این ها می شود اصول .پس از انتخابات مقابله با این ها می شود اصول و کسانی که در این خط قرار بگیرند اصول گرایند وگرنه دشمن. زمانی از حسنات و مکارم اخلاق نامزدان وزارت صحبت می شود و زمانی انگار با پیش دستی از استیضاح مجلس، جناب رییس ،برای حفظ اصول ،خود وزیران محبوب را برکنار می نماید.انگار اصول گرایی همچون دمای هوا دائمن در حال تغییر باشد، اصول مورد نظر ایشان لحظه به لحظه دست خوش تغییر و تحول قرار می گیرد.اصولن اصول گرایی برای ایشان ابزاری جهت ابراز عقیده و بر کرسی نشاندن رای خود و در نهایت بقای سیاسی است و بس.
و دسته آخر جماعت نان به نرخ روز خوری هستند که به هر طرف باد بوزد می گردند و اصول گرایی برایشان جایی است که پست و مقام و پول باشد . امروز این طرفی اند، چون پول این جاست دیروز آن طرفی بودند چون پول آن جا بود و فردا هرکجا که پول و مقام باشد همان طرفی خواهند بود. برای اینان اصول گرایی یعنی این .
لازم به ذکر است افرادی نظیر رییس کیهان و دارودسته اش در هیچ کدام این دسته ها جای نمی گیرند . چرا که تحولات زمان نشان داده حضرت ایشان اصولن هیچ گاه به هیچ اصولی گرایش نداشته اند.
این دوره در دعواهای سیاسی روز کشور شاهد مقابله افراد و شخصیت هایی هستیم که همگی داعیه اصول گرایی داشته و دیگری را به عدول از اصول متهم می نمایند. چرا که به لطف سیاست های سرکوب گرایانه نظام ، دیگر جایی برای ابراز نظر و عقیده جناح مقابل اصول گرایان باقی نمانده و همه ارکان نظام در تسخیر اصول گرایان است.
امروز در کشور شاهد پیدایش گونه تازه ای از جنگ سیاسی و تبادل قوا هستیم که در آن، هر طرف دعوا خود را اصول گرا و پرچم دار اصول گرایی می داند .
در این میان اما این اصول است که بی زبان مورد هجمه و ستم قرار گرفته و آرام آرام رنگ می بازد.

۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

آزمون آزادی

یا حسین
روزهای تنهایی ات میان یاران فرا رسیده. روزهای آزمون یاران نا یاور تو. یاران دین ندار مومن نما که از دین، ریش و ردای خلافت و چکمه گزمکان لاقید دست نشان ده برایشان حجت است.
حسین جان نوبت توست که با خون خود نهال نوپای جدت را بارور سازی بسان پدرت علی. و کجایند آزادگان که تو را یاری نمایند.
حسین جان دنیای دون شیرینی بی وصفی دارد که در عقل سیاست ورزان نگنجد. این راه عاشقی می طلبد و جنون وصل یار که این در اندیشه نارس سلطه گران نمی گنجد.
یا حسین
امروز همچنان ندای غربت تو از پس دیوارهای تکیده کوفه مرزهای زمان و مکان را درنوردیده و به گوش می رسد. عجبا که گوش شنوایی نیست. هر کس با هر عمل دون و خارج از دین خود را یار و یاور تو می داند و مخالف خود را یزیدی می نامد. شناخت دیوار میان خیر و شر ساده نیست . چرا که حسین در میان ما نیست تا با توسل به دامان آسمانی اش در برابر یزیدیان سربرافرازیم . تو در میان ما نیستی تا خود را بیازماییم براستی در کدام سوی این میدان امتحان قرار داریم .
یا حسین
به نام تو و با مدد از دستان پر سخاوت عباس و به واسطه ظلم رفته به زهرا و سکوت علی و برای استواری دین جدت، ظالمانه ستم می رانند، دروغ می بافند و آن گونه که به صلاح شان باشد دین خدا را باز می آفرینند.
به ظاهر همه عزادار تواند در دل هر کس برای خوشامد دیگران و پرده پوشی اعمال سالانه دستار سیاهی بسته و سیاه جامه بر تن نموده است. آنان که آزار بیشتری رسانده اند انگار عزادار ترند. و چه مظلومیتی بالاتر از این که پس از این همه سال هنوز ندای آزادگی و حق طلبی تو برای اصلاح دین جدت به گوش می رسد و گوش شنوایی نیست.
در این میان اما هستند حر صفتانی آزاده که با قوه عقل و عشق، دل به دلدار سپرده و مجنون وار، بند گسسته ،برای آزادی و آزادگی ، حسین گونه سینه به شمشیر آخته سپاه یزید برداده و لبیک گو در پی یاری حسین مبارز می طلبند.

السلام علیک یا ابا عبدالله

۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

سرانجام وزارت در دولت مهرورز

عادت کرده ایم به شنیدن اخبار غیر منتظره . اصلن انگار اگر هر روز خبری پیش بینی نشده و غیرمنتظره به گوشمان نرسد روزمان شب نمی شود. منوچهر متکی که به عنوان وزیر خارجه احمدی نژاد در دوران پس از انتخابات تلاش فراوانی برای رسمیت دادن به او در مجامع جهانی داشت دیروز به طور تحقیر آمیزی برکنار شد. بی شک این رفتار ریشه در کینه ای دیرین دارد و بدون دخالت و مشورت حضرت مشا ،اخذ چنین تصمیمی برای آقا محمود ممکن به نظر نمی رسد و رد پای حضرتش در پس این تصمیم نمایان است .
سرانجام پرسابقه ترین وزیر کابینه مهرورز جمهوری اسلامی بدین صورت توسط رییس آن رقم می خورد. براستی وقتی رییس دولت با وزیر کابینه اش این چنین رفتار می کند و با این وضع برکنارش می نماید، مردم عادی و معترضان تکلیف شان چیست؟این گونه رفتار آقای رییس البته مسبوق به سابقه است و حضرتش با همکاران پیشین این جناب وزیر نیز همین کرده بود. و انگار این سرانجام هر کسی است که در مقابل رییس دولت مهرورز قد علم نماید حتا به اندازه سرجنباندنی یا ابرو کشاندنی با شد چه رسد به اعتراض و انتقاد. در این میان تنها اشخاصی چون مرحوم کردان که تا آخرین لحظه حتا به بهای بر باد دادن دنیا و آخرت، دست از بیعت حضرتش نکشید و همچنان سرسپرده اش باقی ماند، در دل رییس دولت مهرورزی جای دارندو این موضوع را سرپرست تازه وزارت خانه بدون وزیر نیز باید بداند.
هیچ گاه یادم نمی رود در سالن نسبتن خالی سازمان ملل زمان سخن رانی رییس دولت که تنها هیات ایرانی در آن خودنمایی می کرد، همین آقای وزیر بخت برگشته با چه ذوق و شوق و به به چه چهی ،دلش غنج می رفت وبرای رییسش کف می زد و او را تشویق و تمجید می نمود و امروز مزد ش را گرفته است.
عجبا این دنیای دون که به هیچ کس وفا ندارد.
دیروز که خبر عزل آقای وزیر را می شنیدم پیش از آن خبری شنیده بودم که سالگرد دستگیری صدام را یادآور می ساخت. دیکتاتور خون آشامی که سال ها همچون زالو حتا خون یاران و مردم خودش را مکیده بود ، سرانجام مثل موش، در گودالی دستگیر شد. شگفتا که درس نمی گیریم از تاریخ .
انگار خاصیت مقام و فرمان روایی است که با نسل آدم این گونه می نماید . در این میان تنها آزادگان اند که شیرینی و حب مقام و جاه و جلال، از یاد خدا غافل شان نمی دارد و در هر مقام که باشند می دانند، شاید فردا دوران آن ها نیز به پایان رسد، همچون پیشینیان.

۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه

پیام رییس جمهور پیشین کشورمان به مناسبت تقارن روز دانشجو با اول ماه محرم به نقل از روزنامه اطلاعات

سيد محمد خاتمي:محرم،الهام بخش مبارزات ضد استعماري و ضد استبدادي ملت ايران بوده است

سيد محمد خاتمي به‌مناسبت گراميداشت روز دانشجو، با صدور پيامي كه در برنامه‌ي «اميد رساترين اعتراض» انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران پخش گرديد، گفت: رسالت بزرگ دانشجو چون گذشته عبارت است از بيداري و بيداري‌گري، و روشن‌بيني و روشنگري، و اميد براي آينده و تلاش براي جلوگيري از ضعف و فتور در حركتي كه به هر حال براي رسيدن به آرمان‌ها و اهدافش بايد هزينه‌هايي بپردازد و اين حركت به سوي آزادي معنوي و مادي است و نيز رسالت دانشجو عبارت است از سياست‌ورزي نه سياست‌زدگي و استقلال نه تحت تاثير جريان‌هاي خاصي كه از بيرون بخواهند روي دانشگاه و دانشجويان اثر بگذارند.

متن كامل اين پيام به شرح زير است

بسم الله الرحمن الرحيم

بازهم شانزده آذر ديگر و بازهم بزرگداشت واقعه مهم، نه فقط براي دانشگاه و دانشگاهيان كه براي ملت شريف و بزرگوار ايران، واقعه‌اي كه در تاريخ معاصر ما، نقش ممتازي داشته است و نشان‌دهنده پيشتازي و پيشگامي جامعه دانشگاهي ما در مسير بلندي كه ملت ما براي استقلال و آزادي و سربلندي داشته است و نيز امسال شانزده آذر مقارن است با اول محرم‌الحرام و هنگامي كه مردم بزرگوار ما ياد و خاطره عاشورا و حضرت امام حسين‌(ع) را گرامي مي‌دارند. اين تقارن مي‌تواند نماد پيوندي باشد كه ميان حركت آزادي‌خواهانه و استقلال‌طلبانه و سرفرازي‌طلب ملت ما با پيام عاشورا و قيام عاشورا دارد. ملت ما براي آزادي، براي استقلال، براي رهايي از مدار عقب‌ماندگي تلاش مي‌كند و براي اين تلاش خود هزينه‌هاي فراواني هم پرداخته است. بدون ترديد ملت ما از محرم درس‌‌هاي بزرگي آموخته است. بزرگترين درس، زنده نگه‌داشتن روح اميد براي حركت دوران‌ساز خويش است. يعني عاشورا به ما آموخت كه در سخت‌ترين شرايط و با وجود كمبود امكانات و بودن همه عوامل عليه يك جريان، مي‌توان با نشاط به آينده اميد داشت، اقدام و حركت كرد و ملت ما با همين الهام و درس‌آموزي از اين محرم بوده است كه در مبارزه خود با استبداد، با استعمار، با سركوبي و براي رسيدن به آزادي و حاكميت بر سرنوشت خود، بدون اينكه يأسي به خود راه بدهد و با وجود هزينه‌هاي فراوان راه را ادامه داده است و الحق كه اين ملت شايستگي‌هاي بزرگ خود را در مراحل و مقاطع مختلف تاريخ نشان داده است. از‌جمله در انقلاب مشروطيت، در نهضت مقاومت ملي و به‌خصوص در انقلاب بزرگ اسلامي حاصل كار و تلاش و حركت اين ملت و جنبش اين ملت به‌سوي سرافرازي و استقلال و آزادي بوده است و در همه اين لحظات راز و رمز پيروزي يعني شكيبايي و صبر را و مقاومت و پايداري را در جان خود افزايش داده است.

شانزده آذر حادثه بزرگي بود كه در سرماي استخوان‌سوز حاكميت استبداد و استيلاي جهان‌خواران رخ داد و مردم ما با پيشتازي دانشگاه ما و دانشجويان ما در مقابل كودتاي آمريكايي و انگليسي ايستادند و ابراز وجود كردند. كودتايي كه به‌دست عوامل آمريكا و انگليس، عليه دولت ملي دكتر مصدق رخ داد. و ملت ما اعتراض خود را به اين جرياني كه ايجاد شده بود نشان داد و دانشگاه و دانشگاهيان ما هم در اين امر پيشتاز بودند؛ خون 3 شهيد بزرگواري كه در 16 آذر به زمين ريخته شد آفتابي شد براي زندگي ملت ما و نشان داد كه جنبش دانشجويي با ملت ما و خواست‌هاي او همراه است بلكه در عرصه‌هاي حساس و تعيين كننده نقش پيشتازي را دارد و پرچم‌دار حركت كارهايي كه تا رسيدن به آزادي و استقلال و حاكميت بر سرنوشت خود آرام نگرفت حركتي كه تداوم يافت و در انقلاب كبير اسلامي تجلي ويژه‏اي داشت. جنبش دانشجويي ما زنده بود و زنده است و زنده خواهد ماند. رسالت بزرگ دانشجو چون گذشته عبارت است از بيداري و بيداري‌گري، و روشن‌بيني و روشنگري، و اميد براي آينده و تلاش براي جلوگيري از ضعف و فتور در حركتي كه به هر حال براي رسيدن به آرمان‌ها و اهدافش بايد هزينه‌هايي بپردازد و اين حركت به سوي آزادي معنوي و مادي است و نيز رسالت دانشجو عبارت است از سياست‌ورزي نه سياست‌زدگي و استقلال نه تحت تاثير جريان‌هاي خاصي كه از بيرون بخواهند روي دانشگاه و دانشجويان اثر بگذارند. امروز نيازهاي فراوان داريم كه از جمله مي‌توان مواردي را ذكر كرد

يك: پرهيز از يأس و نااميدي؛ به‌خصوص با درس گرفتن از عاشورا و تقويت نشاط براي حركت و درس گرفتن از قيام اباعبدالله‌(ع) كه در سخت‌ترين شرايط و با وجود كمترين امكانات مي‌توان به آينده نگريست و آرمان‌خواهي و آزادي‌خواهي و جهت حركت تكاملي را رها نكرد. چه عنوان خوبي براي اين نشست انتخاب شده است. اميد، رساترين اعتراض، كه اگر اميد بود آينده هم تعيين‌كننده خواهد بود، براي مردمي كه آرمان‌خواه هستند.

دوم: هوشياري در برابر توطئه‌هاي دروني و بيروني؛ كشور ما، ملت ما و انقلاب ما با مشكلات و توطئه‌هاي بزرگي روبه‌روست و در معرض آسيب‌هايي است. توطئه‌هايي كه براي نابودي حركت ملت ايران، براي سرنگوني نظامي كه برآمده از خواست و اراده مردم است، يعني جمهوري اسلامي و براي لطمه زدن به ايران، ايراني و منافع ايران. ما نمونه‌هاي آن را در جنگ 8ساله ديديم. در رواج امواج سهمگين تروريسم، در اين مملكت ديديم. در تحريم‌ها و فشارهاي سياسي و تبليغاتي عليه خودمان آزموديم و هم اكنون هم اين توطئه‌ها وجود دارد كه نمونه‌هاي آن ترورها و كشتارهايي است كه مسلما دست عوامل بيگانه را در آن نمي‌توان ناديده گرفت. از جمله طي يكي دو سال گذشته با هدف گرفتن شخصيت‌هاي علمي و استادان برجسته، در واقع تلاش مي‌كنند تا ملت را از بازوهاي توانمندي كه براي پيشرفت و عظمت و عزت و آزادي دارند محروم كنند. اين توطئه‌ها وجود داشته و وجود دارند و بيداري و روشن‌بيني حكم مي‌كند كه در مقابل اين توطئه‌ها هوشيار باشيم. از طرف ديگر در درون هم، ما شاهد بعضي روش‌هاي نادرست و سياست‌هاي غلط هستيم كه مي‌تواند لااقل در مسير توطئه‌هاي دشمن عليه مردم و كشورمان باشد. آن سياست‌ها و روش‌هايي كه مي‌كوشد چهره نظام را، آگاهانه يا ناآگاهانه زشت جلوه دهد و جمهوري اسلامي را، جمهوري‌اي كه با حقوق بشر، با ضوابط و معيارهاي انساني و اسلامي ناسازگار است و حتي قوانين مورد‌نظر و مورد تصويب خود را رعايت نمي‌كند، نشان دهد و با تبليغات وسيع اين چهره را زشت نشان دهند تا بتوانند ضربه نهايي خود را بر اين كشور وارد نمايند و همين رفتارها مي‌تواند بهانه به دست دشمناني بدهد كه اصل ملت ايران؛ اصل انقلاب و اصل نظام ما را نمي‌خواهند. بايد در مقابل همه توطئه‌ها، توطئه‌هاي دروني و بيروني هشيار بود و جنبش دانشجويي ما، دانشگاهيان ما، نسل فرهيخته ما، اولي و احق هستند براي داشتن اين هوشياري و نيز سرايت دادن اين هوشياري به ميان جامعه و آگاه كردن جامعه در همه جهات.

سوم: دانشگاه كانون بينش و دانش است و نقش بزرگي در انقلاب داشته است؛ شهداي بزرگ دانشجوي ما كم نيستند كه در جنگ تحميلي و در دفاع از تماميت ارضي و ارزش‌هاي انقلاب ما فداكاري كردند و در عرصه‌هاي ديگر، در مبارزه با ترفندهاي استعمار، در حركت‌ها و جرياناتي كه ضد آزادي و آباداني كشور بود، جنبش دانشجويي ما نقش داشته و نقش خواهد داشت. اين نشانه همان بينش درستي است كه در دانشگاه‌هاي ما وجود دارد و امروز هم بايد وجود داشته باشد؛ و امروز مهمترين وظيفه او برافراشته نگه‌داشتن پرچم آزادي‌خواهي، اخلاق‌مداري و پيشرفت‌جويي در جامعه است و نيز اهتمام به حقوق ملت و نيز دست آورد بزرگي كه انقلاب اسلامي ما داشته، يعني حاكميت انسان بر سرنوشت خود و لوازم آن، يعني آزادي‌هاي اساسي كه از جمله در قانون اساسي ما مشخص شده است و به خصوص نسل دانشگاهي ما بايد به همه قانون اساسي و بالاخص به فصل سوم قانون اساسي كه بيان كننده حقوق ملت است اهتمام بكند و آگاهي خود را بالا ببرد و اين آگاهي را در جامعه افزايش دهد.

و چهارمين نكته اينكه، انجمن اسلامي دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران، اين با سابقه‌ترين جريان آزادي‌خواه و مؤمن و متعهدي كه در عين وفاداري به

آرمان هاي انقلاب و امام به چارچوب‌هاي اساسي نظام همواره از حقوق ملت دفاع كرده است و از فضاي امن و آزاد در جامعه دفاع كرده و خواستار فضايي شده است كه همگان بتوانند، همه كساني كه به قانون اساسي در عمل پايبند هستند حضور فعال داشته باشند و حقوق‌شان تامين بشود و به خصوص دانشگاه‌ها در فضاي باز و آزاد باشد. فشارهايي كه روي بسياري از اساتيد و دانشجويان مي‌آيد، درخور و در شأن دانشگاه نظام جمهوري اسلامي نيست و انجمن اسلامي دانشجويان در عين پاي‌بندي به دين، پاي‌بندي به ارزش‌هاي انقلاب، پاي‌بندي به چارچوب‌هاي نظام و قانون اساسي همواره تلاش كرده است كه با آرامش و اعتدال و منطق اين مسير را ادامه دهد و در واقع رسالت ادامه راه جنبش آزادي‌خواهانه و استقلال‌طلبانه و عزت‌مدارانه جنبش دانشجويي را ادامه دهد. انشاءالله در آينده هم ادامه خواهد داد. امروز نقش مهم روشنگري، ايجاد تفاهم، اصلاح‌طلبي، عدالت‌خواهي، آزادي‌جويي و... مسايلي است كه بر عهده همه دانشجويان به‌خصوص دانشجويان مسلماني است كه دلبسته به اين انقلاب و نظام هستند و از روش‌هايي كه مي‌توانند در درجه اول لطمه به خود نظام بزنند، ناراحت‌اند و انكار مي‌كنند. اميدوارم كه ما همواره شاهد پيشرفت و اعتلا باشيم و اميدوار باشيم كه آينده‌اي بهتر از امروز داشته باشيم و بتوانيم به آرمان‌هايي كه اماممان داشت، آرمان‌هايي كه در انقلاب ما بود، خواسته‌هايي كه ملت ما داشت و از جمله در قانون اساسي ما منعكس هست برسيم و با ياري خداوند مي‌رسيم‌.

بايد اميدوار بود، بايد تلاش كرد و از دادن هزينه‌ها نهراسيد و البته همواره روشي كه عرضه شده است و روشي كه دانشجويان ما به آن پاي‌بند هستند و اصلاحات ما به آن پايبند است؛ پيروي از روش‌هاي مدني و پرهيز از خشونت و نفي خشونت از طرف هركس كه مي‌خواهد باشد. چه از طرف كساني كه قدرت را در دست دارند و چه از طرف كساني كه به هر حال ممكن است مسايل و اعتراضاتي داشته باشند. راه ما راه آرام جنبش مدنيست و پاي‌بندي به معيارها و موازيني كه ملت ما داشته است و از جمله در انقلاب بزرگش تجلي داشته است. اميدوارم كه شاهد موفقيت همه اقشار جامعه در همه عرصه‌ها باشيم و آينده درخشان ملت را همگي مورد توجه قرار دهيم و با اميد به آن سو حركت كنيم. پيروز و شاد و سرافراز باشيد.


تاريخ خبر: چهارشنبه 17آذر 1389 -2 محرم 1432 -8 دسامبر 2010 - شماره 24916

۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه

زیر گنبد کبود

خداوند در قرآن کریم فرموده است :
الم یعلم بان الله یری - آیا نمی دانند که خدا آن ها را می بیند؟
بعضی وقت ها زیر گنبد کبود ،انجام وظیفه و وجدان کاری باعث می شود یک پلیس جوان در خارج از وقت اداری و
با لباس شخصی،آن هم در بلاد کفر - که می گویند اگر کسی کنار خیابان بیافتد هیچ کس به او کاری ندارد و همسایه از حال همسایه بی خبر است - جان خود را به خطر بیاندازد و انسانی را از زیر قطار ماندن نجات دهد و از روی ریل های مترو به در برد.
بعضی وقت ها اما همان انجام وظیفه و وجدان کاری در جای دیگری زیر همین آسمان خدا باعث می شود تا پلیسی حین انجام وظیفه و با لباس پلیس و با ماشین پلیس برای آن چه انجام وظیفه نامیده اند،از روی مردم خیابان عبور کند .
در جای دیگری زیر همین گنبد کبود پلیس هایی با لباس پلیس و در زمان خدمت و برای عمل به وظیفه و اطاعت از مافوق شاهد جان کندن انسانی گناه کار یا بی گناه کف خیابان و جلوی چشمان شان باقی می مانند و به درخواست ضارب هیچ کار برای نجات جان مضروب نمی نمایند تا جان به جان آفرین تسلیم کند.
حتا اگر صدا و سیمای اصولی و ارزشی ما پلیس جوان را ، شهروند جوان بنامد، وآن ماشین پلیس را مسروقه بداند و آن یکی پلیس ها را مامور معذور شمارد، از قدیم گفته اند و ما هم برای بچه هامان می گوییم یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدا هیچ کی نبود و خدا بهترین شاهد بر اعمال همه ی ماست.