۱۳۹۷ مهر ۱۶, دوشنبه

یک پیروزی برای تمام شکست ها
تارنمای فدراسیون جودو را هربار که نگاه می کنم دردی به دردهایم افزوده می شود. باورم می شود هنوز به اول راه هم نرسیده ایم و بنا به همین دلیل هر چه قدر خوشحالی می کنم برای پیروزی های اخیر، درمانی اما برای این دردهایم نیست. تنها مرجع رسمی جودوی کشور است اما دیرتر از هر منبع دیگری به روز می شود.
وقتی تصویر مسوول روابط عمومی فدراسیون را در کنار تاتامی مسابقات جهانی دیدم که از همه جا و از هر مرجع دیگری نزدیک تر به این رویداد بزرگ قرار دارد، دلم قرص شد که این بار بیش از همیشه در باره مسابقات و دلاوران تیم خواهیم دانست. چندین بار سایت فدراسیون را مرور کردم اما افسوس، غیر از خبری کوتاه و مختصر نه تحلیلی و نه هیچ چیز دیگری راجع به افتخار آفرینی در چنین رخدادی سترگ.
براستی چه چیزی مهم تر است برای این مجموعه که باید به آن پرداخته شود؟
اخبار باخت که یا قرار داده نمی شوند و یا برداشته می شوند، انگار ما از ابتدا در این وزن ها نماینده ای نداشته ایم. مصلحت تا اینجا هم در پی ماست و دست از دامان ما بر نمی دارد. صحبت تنها از اخبار است و اگر درباره منابع و مطالب فنی و یا دوره های مختلف و دیگر موارد بخواهیم حرفی به میان آوریم که هیچ برای گفتن و شنیدن وجود ندارد. هنوز بر این باور هستیم که شکست های مان را پنهان کنیم، همچنان که حکومت مردان مان می کنند. مصلحت است کاستی ها را بپوشانیم تا همگان ندانند و آبروی مان حفظ شود، غافل از این که سرانجام این مصلحت اندیشی دامان همه را به پلیدی می کشاند که کشانیده است.
خوب است که در یکی از وزن ها قهرمان جهان شدیم و مقام چهارم دنیا را فتح کردیم اما چگونه می توان این وضع را تکرار کرد؟ آیا اطمینان داریم سال آینده بتوانیم یکی از این مدال ها را دوباره کسب کنیم؟ من به شما می گویم درصد این که این شانس را داشته باشیم که با سه شرکت کننده که هیچ با یک تیم ده نفره از مردان و زنان، دومدال که هیچ، یک مدال کسب کنیم، با تمام آمادگی ها و صلاحیت ورزشکاران، کمتر از پنجاه درصد است. نگاهی بیاندازیم به رقیبان مان و ببینیم برای کسب پیروزی چه ها کرده اند. کشور آلمان را به طور مثال که امروز افتخار می کنیم فراتر از آن ایستاده ایم، نگاهی به پیشینه اش بیاندازیم و ببینیم برای پیشرفت جودو در کشورشان چه کرده اند. از نظر نگارنده رسیدن به روزهای خوب تنها با افزایش تعداد ورزشکاران کودک و نوجوان و تامین منابع آموزشی، عملی است و نباید با مدال آوری چنین انتظاری داشت، زیرا کسب قهرمانی تنها یکی از اهداف هر سازمان ورزشی است.
سایه اسرائیل را هم نباید بر سر قهرمانی های مان فراموش نکنیم و باور کنیم اگر قرعه جور دیگری درآید، شاید حتا فرصت تجربه اندوزی در میدان جهانی هم برای ما فراهم نشود. او در کمین ورزشکاران ماست و هر سال و هر دوره با قدرت بیشتری به صحنه می آید و ما همچنان به دلایل مختلف توان فرستادن یک تیم کامل را هم به مسابقات جهانی نداریم، اما مفتخریم که در جای چهارم دنیا ایستاده ایم. این خود به تنهایی خوب است و شایسته تقدیر و احترام اما باید به فکر فردا بود. فردایی که به زودی می رسد؛ همان فردایی که از پس مدال های گذشته مان آمده بود و سال ها ما را در کسب دوباره طلای جهانی مقهور نگاه داشته بود.
مدال های امروز نتیجه تلاش و مداومت های چندین ساله ورزشکاران و مربیان و البته مدیرانی است که حضور در مسابقات را برای همان تیم دو نفره کشورمان فراهم ساختند و با تمام نا امیدی در پی ساخت فردای بهتری برای جودوی ایران بودند. بر بالای تارنمای فدراسیون این شعار که ما جودو را به روزهای خوبش بازمی گردانیم خودنمایی می کند. امروز که پس از سال ها دوباره پرچم ایران عزیز بر صدر صحنه جهانی به اهتزاز درامده است و خوشحالیم، باور نداشته باشیم که این مهم را به انجام رسانده ایم و تمام. خلاصه کلام این که تا رسیدن به روزهای خوب راه زیادی باقی مانده است.

۱۳۹۶ اسفند ۱۶, چهارشنبه


سیاست استعفا یا استعفای سیاسی

    استعفای رسول خادم با آن سیاق نگارش، ذهن را ابتدا می برد جایی حوالی نامه نگاری های عوامانه ی رییس دولت پیشین. نماینده شورایی که در گذشته پشت سر کسی ایستاد که امروز اصول نظام را به چالش کشیده، آیا حالا در تلاش است چند قدمی هم از وی پیشی بگیرد؟ بی محابا وارد یکی از خطوط قرمز نظام می شود و با کنار کشیدن خود، دولت را در برابر ملت و قهرمانانش قرار می دهد؛ دولتی که این روزها آماج حمله های فراوان از خودی و غیر خودی است.

    با آن که سخن او حرف حساب به نظر می رسد و مردم پسند، اما زنگار سیاسی ای که بر خود نشانده نیت گوینده را فاش نمی گوید. اظهار نظرها نیز بر این ابهام می افزایند تا آن جا که پهلوان لازم می بیند برای توضیح عمل خود بیانیه صادر کند.

    او قهرمانی است که سیاست و جامعه شناسی خوانده و بیش از دیگر ایشان که از دنیای سیاست تنها سودای آن را به سر دارند، این وادی را می شناسد. دیپلماسی را آموخته و در بیانیه اش هم معلوم می شود که بر خلاف رییس دولت پیشین، می داند چه می گوید. او درد کشتی دارد و تنها از جانب خانواده ی مطبوع خود دست به قلم شده، اما نیک می داند سخنش از زبان خیلی های دیگر نیز هست که نه چتر حمایتی او را دارند نه جسارتش را. گواه کلام آن که چند نفر را می توان سراغ گرفت این چنین بی پروا سخن سر دهند و رسانه های خبرساز کمتر از منافق و محارب را بر ایشان نسبت داده باشند. حال آن که برای یاری قهرمان، بسیج شده و وصله ی کمبود بودجه ی دولتی را بر استعفایش دوخته اند. براستی اگر می شود این سان کلام را از دوستان برتابید، چرا نمی شود سخنان رییس جمهوری را هم با همین مقیاس شنید و تحلیل کرد؟

   طبق نظر خادم کسی قرار نیست رژیم اشغالگر قدس را برسمیت بشناسد، بلکه درخواست می کند تنها مسوولیت این امر را از گرده ی قهرمانان برداشته و به دست دستگاه دیپلماسی بسپارند. اگر چه این سخن هم بر مذاق سرداران خوش نمی آید، اما ایشان نیز او را تکفیر نمی کنند. از زبان خود می گویم راه دیگر این است که تیم های ملی تنها برای مسابقات آسیایی مهیا شوند و از اساس عطای المپیک و رقابت های جهانی را به لقایش ببخشیم. خادم پاره ای از مسابقات بین المللی را که در تمامی آن ها ورزشکاران رژیم صهیونیستی نیز حضور دارند برشمرده و شوربختانه آمار آن ها روزافزون است. 

   در جودو که نگارنده پیگیر اخبار آن در سطح جهان است امروز مشاهده می شود در رقابت های مطرح دنیا، در برخی از وزن ها حتا بیش از یک نماینده از این رژیم حضور دارند. حال این سوال مطرح می شود که براستی تا کجا می توان این گونه ادامه داد؟ امروز که رسولی آمده تا بنا بر هر دلیل پیام آور این  درد مشترک، که تنها دست به گریبان کشتی هم نیست باشد، بد نمی شود اگر مدیران دیگر رشته های ورزشی هم حتا به اشاره ای کوچک، با او هم صدا شوند.

   تا امروز آن قدر ورزشکاران دست چندم صهیونیست ها در گذر کنار کشیدن های پهلوانان ما در صحنه های مسابقات به مدال رسیده و باز فریاد مظلومیت سر داده اند که همچنان تحریم ما بر ایشان خوشایند تر می نماید و از این بابت شکرگزارند. اینک ماییم و بیداد مظلومیت کودکان فلسطین که از دهان پهلوانان سرزمین مان سر داده می شود و امید که روزی داد هر دو بستانیم.


۱۳۹۶ دی ۲۵, دوشنبه

كشتى شكسته ايم و غرقه در آتش ز كين آب

سيلى كزو اثری نيست برآتش، نباشد آب

دريا ز هجر موج مكرر دريغ كرد گوش باد

خاك از فراق آب سوزد و آتش خجل ز آب