۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

یا علی

یا علی
با آن که ندای حق پرستی ات ، عمق چاه و دیوارهای کوفه را درنوردید و تا عرش اعلا ره حقیقت پیمود ، هنوز اما گوش هایی یافت می شود ناآشنا ، نامانوس و غریبه با
طریقت حق جویا نه ات.
یتیمکان کوفه میان نخلستان پی پیرمردی نوازش گر ، سرانجام ره به خانه ات می یابند
هیهات از زمانه ،قرآن مجسم بر سر محراب فرق شکافته و زرد روی افتاده در بستر ،در اندیشه روزی ضارب.
مرغکان اما می خواهند بی صدا سر به تیغ سپرده و خون چکان در فراق حقیقت ندا دهند
چه سود که ملجم نشانان امروز همچنان در پی ذبح علی اند
و کوفیان در جستجوی علی تا ابد حیران .

۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

اختیار و اجبار

انسان موجودی است دارای اختیار اما به اجبار.
یعنی اختیار او از سر اجبار است.
در این میان اما در اجبار و اختیار میان ظالم و مظلوم می توان تفاوتی یافت.
و آن اختیار ظالم در ظلم و اجبار از سر اختیار مظلوم است.
همچنان اما عده ای معتقدند انسان در هر حال مختار است .

۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه

مشکلات

الحمد الله یکی دگر از مشکلات اساسی ملت و احتمالن یکی مانده به آخرین آن ها که بسیار بار سنگینی را بر دوش ایشان نهاده بود به همت مضاعف مدیران سیاسی و البته اینبار سیاسی و فرهنگی کشور برطرف گردید و خیال همگان را آسوده ساخت.
و آن همانا مشکل باز نبودن سینماها در شب های ماه مبارک بود که خدا را شکر امسال حل شدو دیگر مشکلی نداریم .
فقط مانده همان مشکل فرستادن مردم به فضا که آن هم به زودی با تلاش دیگر مدیران میسور می گردد.

۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

نادان های لجوج ، لجوجان نادان

لجاجت از رفتارهای ناهنجار ما آدم هاست که با نادانی رابطه مستقیم دارد و از این رو در بعضی افراد بصورت بیماری لاعلاج بروز می دهد. بدین صورت که با بروز این خصوصیت در افراد خرد ،اندیشه و دانایی رنگ می بازد. بیماری بی علاج هم از این بابت که هر انسان مریض طی فرآیند درمان در هر بیماری ابتدا باید بیماری خویش را بپذیرد . یعنی باید قبول نماید که او مبتلا به آن مرض مربوطه بوده و برای درمان تصمیم بگیرد و اقدامات لازم را به کار بندد تا انشااله شفا یابد.
در این بیماری نوظهور انسان عصر حاضر اما از دلایل غیر درمان بودن آن این است که فرد بیمار هرگز حاضر به درک و پذیرش بیماری خود نیست .که این نیز از سر لجاجت و تاکید بر بیماری صورت می گیرد. بی شک افرادی که به این صفت یا بیماری دچار باشند می توانند برای دیگران موجب آزار و ناامنی باشند. چرا که با تکیه و تاکید بر مواضع نادرست و بی پایه در هر موضوع و لجاجت های بی اساس از سر نابخردی خویش ، اعمال و رفتار دیگران را تحت الشعاع بیماری و رفتار نادرست خود قرار می دهند.
حال در نظر آورید کسانی که به این وضع دچار باشند هر چه قدر از نظر مقام و جایگاه اجتماعی یا احتمالن سیاسی دارای مرتبه ی بالاتری باشند میزان ضرر و زیان وارد آمده از طرف ایشان به مردم بیشتر شده و گستره پهناور تری را در بر می گیرد. تا بدان جا که در بعضی مواقع می تواند تمام گذشته ، حال و آینده یک ملت را زیر سوال برد و موجبات تمسخر جهانیان را فراهم آورد.
اگر ژرف بنگریم رابطه ی نزدیک و ناگسستنی میان نادانی و لجاجت می یابیم. این دو صفت مانند دو روح در یک پیکرجدایی ناپذیرند. می توان گفت هر نادانی لج باز است چون بر نادانی خود پای می فشارد و اگر میانه ای با اندیشه، بیابد دیگر نادان نیست و گرفتار لجاجت نخواهد بود. از طرف دیگرهم می توان گفت هر لج بازی نادان است که بدون هیچ مبنای علمی بر حرف و موضع خود، علی رغم نظر و پذیرش افکار عمومی و عقلای قوم، پای می فشارد و حاضر نیست بیاندیشد که اگر چنین کند دیگر لج باز نخواهد بود.
به یاد آورید سرگذشت تمام مستبدان و حاکمان خودکامه در تمام طول تاریخ ، در گذشته و حال از همین رفتار ساده اما در خور تامل پدیدار گشته است.
زورگویانی که با بی عقلی سرنوشت ملت هایشان را دست خوش تغییر نمودند و از نوع آن ها در دوران حاضر کم نیستند. جنگ ها، کشت و کشتارهای داخلی و خارجی ، نسل کشی ها، زندان و تبعید و شکنجه ها و در آخر بروز و ظهور حکومت های زر و زور و تزویر و صاحبان قدرت های استبدادی و دیکتاتوریبه همین ترتیب بوجود آمده اند.
باید به خدا پناه برد از شر لجوجان و نادان ها ، از شر لجوجان نادان و نادان های لجوج

۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

ماه خدا و فرصت های نو

ماه شعبان و فرصت های آن رو به اتمام است و ماه خدا بی قرار حلول. بهار قرآن ، ماه خدا ، ماه خود خدا. اما مگر باقی ماه ها و روزها از آن کیست که این یکی از خود خدات. کسی می گفت خدا همه ی روزها و ماه ها را با این که از خود او است به نام بندگانش کرد تا این ماه عظمت خود را داشته باشد. پاسخی برای آنان که در این زمانه هنوز کوس بی خدایی سر می دهند با این که در اعماق وجدان خفته شان وجودش را باور دارند و از سر لجاجت باز انکارش می کنند.
به نظر من انکار خدا تنها به آوردن دلیل و مدرک علمی برای اثبات تصادفی بودن دنیا و زندگی بدون معاد نیست. این تنها یک وجه از انکار ذات باری تعالی است که باورمندان به این نظر خود را دگر اندیش دانسته و ما آن ها را کافر می دانیم.
وجه دیگر در میان دین ران و دین مدارانی است که ظاهری خدای باور اما باطنی غیر خدایی دارند. به راحتی دروغ می گویند ، حرام خدا را حلال و حلالش را حرام دانسته و از هیچ ظلم و ستم برا ی رسیدن به هدف های دنیایی خود دریغ نمی ورزند.

باید سلام کرد بر ماه خدا و پناه به خدا برد از شر دین مداران بی دین و
از خدا بخواهیم ما را از این قوم قرار ندهد.
از خدا بخواهیم توان بهره مندی از فرصت های این ماه را بیابیم.
حال که میهمان خداییم فرصت را غنیمت دانیم .
دم غنیمت شمر ای دوست

مرداد ، ماه پر هیاهو

سال روز مشروطه گذشت و نزدیک سال روز کودتای ننگین بیست و هشت مرداد هستیم.به فاصله دو هفته و پس از چهل و هفت سال دو رخداد تاریخی و سرنوشت ساز در دوران معاصر کشورمان واقع می گردد. و امروز پس از یکصد و چهار سال که از مشروطه و پنجاه و هفت سال که از کودتای ی ننگین امریکا می گذرد ،هنوز ملت ایران به دنبال اجرای قانون اساسی است.
رییس دولت از صدور مصوبات مجلس خودداری می ورزد ، رییس مجلس در زمان مقرر وطبق قانون آن ها را ابلاغ می نماید،رییس بانک مرکزی از عدم اجرای آن سخن می گوید. صحبت های دور از شان رییس دولت صدای رییس قوه قضا را در می آورد و حرف های ایشان را غیر فاخر (سخیف) می خواند.باید از ایشان پرسید چرا تا پای منافع ارگان تحت امرتان به میان آمد اعلام موضع فرمودید و تا به حال در برابر این گونه رفتارهای ایشان سکوت اختیار نموده بودید؟
جالب تر این که پس از جناب رییس جمهور نوبت به به معاون اول شان رسیده و ایشان قصد ربودن گوی سبقت در بکار بردن ادبیات این چنینی از حضرتشان را دارند.
رییس دفتر رییس دولت حالا دیگر صدای همگان را در آورده با (حرف های خزعبل گونه) اش به قول نماینده معترض و اصول گرای مجلس و کسی اما توان مقابله با او ندارد. در گذشته دیدیم رییس دولت حتا در برابر دستور رهبری در مورد این شخص کوتاه نیامد.
در میان این دو رویداد تاریخی روزی برای پاس داشت خبرنگار و خبرنگاری در جای خود نیکوست. خبرنگاری که آهسته آهسته تعریفی تازه می یابد و این روزها زیاد در باره اش می شنویم. رییس دولت در حالی این حرفه را مقدس می خواند که بسیاری از روزنامه نگاران در بند بوده و بسیار روزنامه ها تعطیل گشته اند. ایشان اما با اقتدار بر موضع خود پای می فشارد و آزادی مطبوعات را در کشور بی نظیر می داند. و در زندان عده ای از جوانان این کشور به اعتراض وضع موجودشان چند روزی را در اعتصاب به سر بردند در حالی که گفته می شود در این کشور هیچ زندانی سیاسی وجود ندارد.
یکی از سران انصار حزب اله در سیمای جمهوری اسلامی با اعتراف به وجود لباس شخصی ها و حمله آن ها به کوی دانشگاه و مردم بی دفاع ، آن ها را تشکلی نوظهور و شبه حزب اله نامید. همان ها که قصد به توپ بستن مجلس را داشتند در سال روز آن رخداد تاریخی در دوران مشروطه. همان ها که در چهارده خرداد دیدیم چه کردند ، همان ها که روز عاشورا مردم عزادار را به خاک و خون کشیدند .و شاید همان ها که از ادبیات رییس دولت حمایت می کنند و آن را می پسندند و خود این گونه سخن می گویند.
و دفاع آن آقای نویسنده نوظهور از ادبیات رییس دولت ، چه قدر تلخ و گزنده است در جایی که همگان آن را دون شان ملت ایران و رییس جمهورش می دانند. گزنده از این بابت که قشر روشن فکر ، هنرمند و نویسنده باید پیشرو یک ملت باشند در پیشرفت و ترقی و راهنما باشند برای سیاست مداران و سیاست گذاران تا آن ها را از اشتباه و خطا و اعمال ناثواب آگاه سازند. نویسنده ای که چشم فرومی بندد و تنها برای منافع خویش سخن می گوید، شبه روشن فکری بیش نیست. همان نویسنده ای که پس از روشن شدن مواضعش در گذشته ای نه چندان دور مردم کتاب پر فروشش را برای ناشر پس فرستادند.
آقای نویسنده در مصاحبه با یک شبکه فارسی زبان خارجی لحن ایشان را مردم پسند خوانده و ادعا کرد مردم به همین زبان و طرز بیان در اجتماع با یکدیگر صحبت می کنند. در پاسخ باید گفت خیر آقای نویسنده . شاید این طرز حرف زدن میان همین عناصر شبه حزب اله رایج باشد اما به هیچ وجه نمی توان گفت مردم ایران به این شیوه و بیان با هم حرف می زنند. مردمی با فرهنگ و تمدن هزاران ساله و متدین به دین اسلام و اکثریت شیعه. مردمی با پیامبر عظیم الشانی که مومنانش را از کلام زشت بر حذر فرموده است.
خیر آقای نویسنده این گونه که می پنداری نیست.
معمای حل نشده ی ماه مرداه سال پنجاه و هفت هم همچنان باقی است و آن فاجعه سینما رکس آبادان است . امید که مسببان آن با رسوایی در پیشگاه خدای تعالی به سزای عملشان برسند و روح درگذشت گان این فاجعه قرین رحمت حق تعالی باد.
در همین ماه مرداد اما هنرمندی رخ در نقاب خاک کشید که صدای او به بلندای بی کران ایران پر آوازه بود. هنرمندی که در عین نیاز کمک مالی از جانب دولت را نپذیرفت و سربلند و شریف دار فانی را وداع گفت .
روحش شاد باد محمد نوری

۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

غصه ها و فرصت ها

اشد الغصص فوت الفرص.
بزرگترین غصه ها از دست دادن فرصت هاست.
امام علی (ع)