۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

مرداد ، ماه پر هیاهو

سال روز مشروطه گذشت و نزدیک سال روز کودتای ننگین بیست و هشت مرداد هستیم.به فاصله دو هفته و پس از چهل و هفت سال دو رخداد تاریخی و سرنوشت ساز در دوران معاصر کشورمان واقع می گردد. و امروز پس از یکصد و چهار سال که از مشروطه و پنجاه و هفت سال که از کودتای ی ننگین امریکا می گذرد ،هنوز ملت ایران به دنبال اجرای قانون اساسی است.
رییس دولت از صدور مصوبات مجلس خودداری می ورزد ، رییس مجلس در زمان مقرر وطبق قانون آن ها را ابلاغ می نماید،رییس بانک مرکزی از عدم اجرای آن سخن می گوید. صحبت های دور از شان رییس دولت صدای رییس قوه قضا را در می آورد و حرف های ایشان را غیر فاخر (سخیف) می خواند.باید از ایشان پرسید چرا تا پای منافع ارگان تحت امرتان به میان آمد اعلام موضع فرمودید و تا به حال در برابر این گونه رفتارهای ایشان سکوت اختیار نموده بودید؟
جالب تر این که پس از جناب رییس جمهور نوبت به به معاون اول شان رسیده و ایشان قصد ربودن گوی سبقت در بکار بردن ادبیات این چنینی از حضرتشان را دارند.
رییس دفتر رییس دولت حالا دیگر صدای همگان را در آورده با (حرف های خزعبل گونه) اش به قول نماینده معترض و اصول گرای مجلس و کسی اما توان مقابله با او ندارد. در گذشته دیدیم رییس دولت حتا در برابر دستور رهبری در مورد این شخص کوتاه نیامد.
در میان این دو رویداد تاریخی روزی برای پاس داشت خبرنگار و خبرنگاری در جای خود نیکوست. خبرنگاری که آهسته آهسته تعریفی تازه می یابد و این روزها زیاد در باره اش می شنویم. رییس دولت در حالی این حرفه را مقدس می خواند که بسیاری از روزنامه نگاران در بند بوده و بسیار روزنامه ها تعطیل گشته اند. ایشان اما با اقتدار بر موضع خود پای می فشارد و آزادی مطبوعات را در کشور بی نظیر می داند. و در زندان عده ای از جوانان این کشور به اعتراض وضع موجودشان چند روزی را در اعتصاب به سر بردند در حالی که گفته می شود در این کشور هیچ زندانی سیاسی وجود ندارد.
یکی از سران انصار حزب اله در سیمای جمهوری اسلامی با اعتراف به وجود لباس شخصی ها و حمله آن ها به کوی دانشگاه و مردم بی دفاع ، آن ها را تشکلی نوظهور و شبه حزب اله نامید. همان ها که قصد به توپ بستن مجلس را داشتند در سال روز آن رخداد تاریخی در دوران مشروطه. همان ها که در چهارده خرداد دیدیم چه کردند ، همان ها که روز عاشورا مردم عزادار را به خاک و خون کشیدند .و شاید همان ها که از ادبیات رییس دولت حمایت می کنند و آن را می پسندند و خود این گونه سخن می گویند.
و دفاع آن آقای نویسنده نوظهور از ادبیات رییس دولت ، چه قدر تلخ و گزنده است در جایی که همگان آن را دون شان ملت ایران و رییس جمهورش می دانند. گزنده از این بابت که قشر روشن فکر ، هنرمند و نویسنده باید پیشرو یک ملت باشند در پیشرفت و ترقی و راهنما باشند برای سیاست مداران و سیاست گذاران تا آن ها را از اشتباه و خطا و اعمال ناثواب آگاه سازند. نویسنده ای که چشم فرومی بندد و تنها برای منافع خویش سخن می گوید، شبه روشن فکری بیش نیست. همان نویسنده ای که پس از روشن شدن مواضعش در گذشته ای نه چندان دور مردم کتاب پر فروشش را برای ناشر پس فرستادند.
آقای نویسنده در مصاحبه با یک شبکه فارسی زبان خارجی لحن ایشان را مردم پسند خوانده و ادعا کرد مردم به همین زبان و طرز بیان در اجتماع با یکدیگر صحبت می کنند. در پاسخ باید گفت خیر آقای نویسنده . شاید این طرز حرف زدن میان همین عناصر شبه حزب اله رایج باشد اما به هیچ وجه نمی توان گفت مردم ایران به این شیوه و بیان با هم حرف می زنند. مردمی با فرهنگ و تمدن هزاران ساله و متدین به دین اسلام و اکثریت شیعه. مردمی با پیامبر عظیم الشانی که مومنانش را از کلام زشت بر حذر فرموده است.
خیر آقای نویسنده این گونه که می پنداری نیست.
معمای حل نشده ی ماه مرداه سال پنجاه و هفت هم همچنان باقی است و آن فاجعه سینما رکس آبادان است . امید که مسببان آن با رسوایی در پیشگاه خدای تعالی به سزای عملشان برسند و روح درگذشت گان این فاجعه قرین رحمت حق تعالی باد.
در همین ماه مرداد اما هنرمندی رخ در نقاب خاک کشید که صدای او به بلندای بی کران ایران پر آوازه بود. هنرمندی که در عین نیاز کمک مالی از جانب دولت را نپذیرفت و سربلند و شریف دار فانی را وداع گفت .
روحش شاد باد محمد نوری

هیچ نظری موجود نیست: